عاقبت گرگ زاده گرگ شود



این واقعیتی اعلان شده توسط سازمانهای دولتی ترکیه است که در رده بیشترین اسامی فامیلی تکراری در آن کشور نام فامیلی گرگ و گرگ زاده همواره    در رده های اول قرار داشته اند.واین واقعیتی است که با این افتخار میکنند که قومشان با هم آمیزی یک زن با یک گرگ در گوشه ای از آسیای میانه آغاز شده...


حال حضراتی که در حاکمیت ج.ا مرتبا از اسلامی بودن آن مردم سخن سرائی کرده و بقول خود مقدمات اتحاد دو کشور-در واقع ضمیمه سازی ایران را- حاضر مینموده انداین حقایق را از نگاه مردم مظلوم ما پنهان داشته اند.

و حال ببینید ره تفاوت از کجاست تا به کجا. یک طرف ایرانیانی هستند که با عقل درخشان درطول قرنها این ضرب المثل را استفاده نموده اند که : گرگ زاده عاقبت گرگ شود..... و در طرف دیگر این قوم که افتخار به گرگ زادگی مینمایند.



نگاهی بیندازیم به بیتی از مثنوی مولانا که پر است از هشدار به دنیا در مورد این قوم


جان گرگان و سگان از هم جداست

متحد جانهای شیران خداست


اگرچه واقعیت به قتل رسیدن حضرت شمس تبریزی درقونیه بدست اجداد ترکان عثمانی سالها از دیدگان ملت مظلوم ما پنهان مانده ،اما گوئی پس از آنچه درسال هفتادونه میلادی و بعد از آن بدست ترکان عثمانی بر میهن و مردم ما گذشته،حکمت الهی بر افشای چهره و اهداف واقعی ایشان قرار گرفته است.
مولوی قبل از دیدار با حضرت شمس در قونیه مردی عالم اهل درس و مدرسه بود با شاگردان زیادو مولانائی که ما میشناسیم پس از آن دیدار درواقع متولد شد.اما نکته ای که ترکها با روش های نه چندان عاقلانه خودشان تلاش در پوشیده نگاه داشتن آن نموده اند واقعیت به قتل رسیدن حضرت شمس در قونیه بدست عده ای از ترکهای عثمانی است.
اگرشما هم مدت زیادی در میان عثمانیها مانده باشید درمی یابید که ایشان درواقع از حضرت شمس نفرت دارند اما درطول زمان آموخته اند که نباید این حس خود راآشکار سازند.شما درظاهر میبینید درمورداو سکوت میکنند اما اگر شانس شنیدن حرف دل ایشان را بیابید خواهید دید که درواقع حضرت شمس را بانی انحراف مولوی از هر نظر میدانند-(در واقع میگویند مولانا پس از دیدار با شمس منحرف گردید)آیا لازم هست جزئیات بیشتری دراین مورد بگویم؟-
این نیز روشن است که دلیل اصلی نفرت ایشان از حضرت شمس،ایرانی بودن او و دارای مرتبه بسیار والا بودن او در عرفان بوده است- یکی از نکاتی که مردم ما از آن بیخبر نگاه داشته شده اند کینه بسیار عمیق ترکها نسبت به ایران و ایرانی بوده که تنها دلیل اصلی آن متمدن ،بافرهنگ و با هنروعلم بودن مردم ما درطول تاریخ بوده و این همان خصوصیاتی است که ترکها اساسا بصورت ژنتیکی فاقد آن میباشند و همین ایشان را به دشمنی عمیق وبی پایان با ایرانیان واداشته .

*
این آشکاراست که حضرت شمس پس از دیداربا مولوی بارها قونیه و خاک آن کشور را ترک کرده اما به اصرار و درخواستهای مکرر مولوی مجددا به قونیه بازگشته. چرا ایشان مرتبا میرفته؟ پاسخ آزار و اذیت وتهدید ترکها میباشد.
تاحدی که حضرت شمس به نیت دورنگاه داشتن مولانا از این آزارها و تهدیدها آنجا را ترک مینموده و دلیل دیگر که درمثنوی و دیوان شمس بارها ذکرشده خصوصیات ضدانسانی آن قوم بوده.
درآخرین بازگشت،حضرت شمس درشبی از سوی عده زیادی مورد حمله قرار میگیرد و این عده پس از قتل ایشان بدنش را تکه تکه نموده و داخل چاهی می اندازند-جائی که اکنون محل مزار حضرت شمس در قونیه میباشد-
پس از مدتی از غیبت ایشان در خواب بر پسر بزرگ مولانا ظاهر شده با ذکر واقعه از او میخواهد بدنش را از چاه بیرون آورده دفن نماید.علیرغم تمامی تلاش اطرافیان برای مخفی نگاه داشتن واقعه از مولانا -این دوست خدا همانگونه که در مثنوی و دیوان شمس بارها ذکر نموده میدانسته که ترکها اورا به قتل رسانده و پاره های بدنش را در چاه انداخته اند.حال خودرا بجای ایشان بگذاریم شخصی که بی تردید جلوه ای از ظهورات حضرت علی ع بوده به
درخواست شما علیرغم میل باطنیش به قونیه میآید اما بدست دشمنان به شهادت میرسد.مولانا در دفتر اول مثنوی-که بدان هم خواهیم پرداخت-آشکارا میگوید اگر مستقیما این واقعه را علنی کنم خونهای بیشتری خواهد ریخت. پس بهترین انتخاب را انجام داده و در قالب تمثیل حقایق غیر انسانی آن قوم را برای جهانیان خصوصا ایرانیان به میراث میگذارد.
خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
*
در سوره حشردر بخشی از آیه چهاردهم خداوند با اشاره به خصوصیات قوم یهود میفرماید :"شما ایشان را یکپارچه تصور میکنید اما قلبهای ایشان پراکنده است."
مولانا در این بیت-موضوع تابلو خط-نقاشی- با اشاره به این آیه شریفه از یک طرف و با اشاره به ریشه قوم ترک عثمانی یعنی -گرگ-[طبق اعتقادات ترکها منشا این قوم به آمیزش جنسی یک زن با یگ گرگ در نقطه ای از آسیای میانه باز میگردد] یکی از شاهکارهای خود در ایجاز را برای ما به ارمغان گذاشته . ارمغانی که به امروز نیز وابسته است. امروز این حقیقتی انکار ناپذیر است که ترکها با اتحاد با یهود است که توانسته اند چنین اوضاع منطقه را به خون و غارت و ظلم و تاریکی بیا لایند.-درجای دیگری از مثنوی ،مولانا آن دسته از یهود را که بزغاله پرست شدند را -سگان- خطاب مینماید.
این بیت حاوی یکی از مهمترین پیامهای مولانا برای ما میباشد. ضمن اینکه فهم باقی آن را نیز بعهده ما گذاشته.
در اول آیه چهاردهم آمده که "ایشان هیچگاه بصورت جمعی و رودر رو با شما نمی جنگند مگر از پشت دیوارها"
طبق گزارشاتی که ازبرخی سایتهای خبری ترکیه بدست آمده برای به هم ریختن اوضاع داخلی ایران پنج هزار نفرازوابستگان سرویس اطلاعاتی آن کشور که آموزش فارسی دیده اند هر روز مشغول تخریب فرهنگی ،تحریف و ایجاد اختلافات  و ترویج فساد و فحشا و خرافات  از طریق نت بین مردم ما بوده اند...... 

عجز یاران سیاهی در پوشاندن حقایق

همانطور که دوستان هم ملاحظه نموده اند. در یادداشت قبلی-کف بینی یا اعلان نقشه راه- از پاراگراف دوم مقدار زیادی از مطالب حذف شده است به همین دلیل جمله ناقص است.توضیح زیادی لازم نیست برای خوانندگان آگاه در مورد اینکه چه کسانی مایلند نقش یهود در ایجاد کشوری به نام ترکیه و اداره آن از اساس توسط یهودیان مخفی بماند.



این توضیح برای دوستان بود تا بدانند یاران ظلمت با چه وسائلی در پی پوشاندن چهره خود زیر ماسک اسلام هستند.



موارد مهم آن پاراگراف را تکرار میکنم:


برای دوستانی که مایل به تحقیق هستند پیشنهاد میکنم این مسیر را امتحان نمایند ،تحقیق در مورد چگونگی مهاجرت یهودیان از اروپا به عثمانی- نحوه ورود و به کنترل در آوردن امپراطوری عثمانی با در اختیار گذاشتن سرمایه به ترکها از سوی یهودیان- ....




در این خصوص مطالب بیشتری در این سایت ملاحظه خواهید نمود.