شده و در اساس و در اصل دموکراسی زیر پا گذاشته شده است.
علیرغم تبلیغات دولت دست نشاندۀ ترکیه در ایران، واقعیات مربوط
به قوم عثمانی هر روز آشکارتر میشود. بر اساس آمار اخذ شده از مراکز
امنیتی در ترکیه، روزانه بطور متوسط پنج زن در این کشور به قتل
میرسند. اگر چه به گفته خود ترکها آمار دولتی در آن کشور همواره
حداقل بیست درصد (در امور منفی) کمتر از واقع اعلان میشود ،
با آمار دولتی چهل و دو درصد از زنان این کشور مرتبا از
همسرانشان کتک میخورند.
برای آنانی که ترکیه را الگوی مردم منطقه میخواهند نشان دهند و برای
ایشان که تصور میکنند ترکیه آن است که از کانالهای ماهواره ای ترک
میبینند ،خواندن ترجمه گزارش زیر مفید خواهد بود.با آرزوی ایران
آزاد و مرفه زیر سایه فرهنگ ملی خودمان در آینده.
روزنامه جمهوریت تاریخ 28فوریه - به قلم اُزلَم گووَملی
بر اساس ارقام رسمی در ترکیه هر روز بطور متوسط پنج زن توسط مردهائی
که در زندگیشان هستند ،در برابر دیدگان همه کشته میشوند.
بطور خصوص در هفت سال گذشته افزایش هزارو چهارصد درصدی
جنایات بر علیه زنان در ترکیه به حدّ نسل کشی جنسی رسیده است.
بر اساس مدارک در سال 2002 تعداد جنایاتی که بر علیه زنان صورت
گرفته شصت و شش بوده در حالی که این آمار در سال 2007 به
هزارو یازده میرسد.
مشخصه مشترک زنان به قتل رسیده این است که در نتیجه عدم حمایت دادگاهها ، کلانتری ها
و عدم حمایت قانون از ایشان ، از سوی همسرانشان ویا معشوقه هائی
که قصد ترکشان را داشته اند به قتل رسیده اند.
تنهاوجه مشترک قاتلان نیز مذکر بودنشان.....
تنها کافیست به تغییر آنی نوع برخورد نظام حاکم با مخالفان پس از
سفر گُلِ موسی به تهران توجه شود تا دریافته شود ،دستورات از
کجا ابلاغ میشود.حتی اگر به صدور حکم قتل میرحسین موسوی
و همسر فرهیخته اش در بیست و پنجم بهمن توسط گُلِ موسی دقت نکنیم(که عملا این عدم
دقت ،بدلیل وثوق به منابع گزارش دهنده امکان پذیر نیست) ،هجوم
اراذل و اوباش دست نشانده عثمانی به اطراف منازل آقایان هاشمی
وکروبی ، استفاده از الفاظ رکیکی که در شان رئیس جمهور منتصب
بوده ،برای ایجاد ارعاب ، استفاده آشکارتر از همیشه از زنان خودفروش
به نام موتور انگیزه در میان اراذل و اوباش(که کپی سناریوی متعلق
به هارون یحیی-مهدی موعود صهیونیست ها- بوده) ، فحاشی با
سبک رئیس جمهور منتصب به دختر آقای هاشمی ،فیلمبرداری از آن
توسط اراذل و اوباش حکومتی و توزیع آن دراینترنت، همه و همه اشاره به مرحله
جدیدی از اعمال حکومت دست نشانده عثمانی در ایران دارد که دقیقا
با سفر گُلِ موسی به تهران آغاز شده است.
اگر چه دست نشاندگان با کمک مخالف نمایان دولتی مستقر در لندن
و لوس آنجلس ،دقیقا از فردای اجرای حکم قتل موسوی و همسرش شروع به
حملات و اتهام ها علیه وی نموده اند تا از شدت واکنش مردم هنگام
علنی شدن قتل آن دو بکاهند.(تلویزیون کانال یک در لوس آنجلس دقیقا
همزمان با حکومت دست نشانده شروع به حملات ضمنی به مهندس
موسوی نموده است و تلاش میکند مانند همیشه ماموریت خود برای
ایجاد اختلاف بین مردم ما را ادامه دهد).
هموطنان ما تا زمانی که تحت تاثیر شامورتی بازی های حکومت
توجه به منشا تمام پریشانی خود در بیش از سه دهه ننمایند ،
این شامورتی بازی خیابانی عده ای راهزن عثمانی در وطن ما ادامه
خواهد داشت. تمامی تحقیقات بیش از یک دهه نشان دهنده طراحی
و اجرای ترکیه در نمایش شامورتی است که ما تصور نموده بودیم
انقلاب بوده. مردم ما تا متوجه نشوند ،که تا روزی که یک ترک عثمانی
در ایران مانده و یا حتی یک نفر از دست نشاندگان بیشمارشان در ایران
باشند، کشور و مردم ما روی راحتی و سعادت را نخواهند دید.
این بار با کنترل احساسات خویش ، با انسجام و هماهنگی، میبایست
وطنی را که ترکهای عثمانی اکنون رسما آن را از آن خویش اعلان
میکنند و در جلسات میان خود با قهقه و کبر میگویند ما دیگر ایران
را به ایرانیان پس نخواهیم داد، از ایشان و دست نشاندگان پست تر از
خودشان پس گرفته و آن را از نو بسازیم.
پاینده ایران و یاد و نام همه عزیزان از دست رفته مان .
در شرایطی که عده ای دست نشانده در حکومت ایران با تمامی امکانات
در تلاش برای تغییر قبله ایرانیان بسوی ترکیه هستند، نگاه کردن
به رسانه های نوشتاری آن کشور خالی از فایده نخواهد بود.
در شرایطی که رسانه های وابسته به حزب حاکم در ترکیه با عربده های خود
گوش جهانیان را پر نموده اند از خودستائی ها و رجزخوانی ها،
باقیمانده روشنفکران ارزشمند در آن کشور(که هنوز به زندان انداخته
نشده اند) گاه و بیگاه دردنامه هائی منتشر میکنند که اگر با دقت بدانها
توجه شود دنیائی حرف دارند.یکی از این روشنفکران زولفو ایوانلی
است که نویسنده شاعر خواننده و نماینده مجلس بوده . او چند روز پس
از آخرین موج دستگیری نویسندگان غیر وابسته به حزب حاکم مقاله زیر را
در روزنامه vatan به انتشار رساند.
" آیا ما آدم خواهیم شد؟ " نوشته زولفو لیوانلی -روزنامه vatan 21/feb.
قدیمها این حرف که " ما آدم نخواهیم شد" را خیلی بکار میبردیم.
به عبارت مصطلح دیگر این همان حرف " ما شبیه خومان هستیم" بوده.
البته چنین حرفهایی بدون دلیل رواج نمی یافته .
در نتیجه صدها سالۀ عقب رفتگی ، استیلای شبکه های رشوت گیری
قحط الرّجال که همان نبود افرادی که توان اداره داشته باشند، اشغال تمامی
زوایای جامعه توسط افراد حریص بی کفایت و احکامی که توسط لباس
کلاغی های قوه قضائیه صادر میشده،کسانی که امید خود را به این
کشور از دست داده اند، با حرفهائی که در آغاز ذکر شد ، فریاد خود را
بلند می کرده اند.
نام دولت تغییر کرد، اقتدارها یکی پس از دیگری آمدند و رفتند اما سیستم
تغییری نکرد.
حتی مصطفی کمال (منظور آتاترک است) که در میدانهای جنگ عقب ننشسته
بود، از پس این میراث بد بر نیامد.در یکی از گردشهای کشور، در حالی
که رنگ رویش کبود شده بود سوار بر قطار شد، یقه اش را باز کرد،
تلاش کرد نفس بگیرد و به دستیارش گفت : پسر دارم خفه میشم. دارم
خفه میشم. زیرا او که در برابر حمله هفت کشوربا اراده قوی خم نشده بود
نتوانست برعادات بد این مملکت غلبه کند. تمامی اطراف از جمله
حزبی که بنا نهاده بود در حال فوران بود از دست بادنجان دور قاب چینها،
نان به برخ روز خورها، منفعت طلبها، نادانها، و مزورها.
توپ و تفنگ دشمن هم به اندازۀ این میراث نفرین شده خطرناک نبود.
*
روزی توفیک فکرت به پسرش گفته بود " ای کاش در این مملکت هم
روزی صبح شود"
(هالوک-پسرش- احتمالا با یقین به اینکه چنین صبحی دیده نخواهد شد
به خارج رفته و کشیشی را برگزید)
و روزی در حالی که شخصی این شعر فکرت را میخوانده ، دوستش
به میان حرفش دویده که " اگر هم صبحی دیده شود صبح نخواهد بود
بلکه فجر کاذب است"
*
روزنامه ها را میخوانم زمان جوانیم بیادم میافتد.
ما را که هیچ جرمی مرتکب نشده بودیم به همراه آلتان اویمن، اردال از
،امیل قالب به جرم هواپیما ربائی به زندان انداختند ، این همان ذهنیتی
است که الان میبینیم.
در منطقه دریای سیاه اتهام تشکیل " حجره هامسی لرزان" که کلاغ ها
هم از این اتهام خنده شان میگیرد، زندگی ما را سیاه کردند ، و این
همان ذهنیت حاکمان بوده که میبینیم.
کتابهائی را که از خارج به آدرس چاپخانه ما پست شده بود را بعنوان
مدرک قرار داده و ما را متهم به چاپآنها نمودند ، نیز از جمله حاکمانی
بوده که میبینیم.
اول مشخص میکردند چه کسلنی باید به زندان بیفتند ، بعد برای اسناد،
بدنبال مدارک میرفتند.
فراموش نکنید ، هر قدر هم نامش تغییر یافته باشد نیز ، اینجا
کشوری است که برای مصطفی کمال حکم اعدام صادر کرده.اگر
فرصتش را مییافتند حتما اعدامش میکردند. در این شک نکنید.
*
آیا اوغور مومجو را نیز به همراه ما به زندان نینداخته بودند؟
آیا اجبارا او را در پست سرباز وظیفه نگمارده بودند؟
آیا او کتاب سرباز مشکل آفرین را از همین رو ننوشته بود؟
آیا ایلهان اردست را که هنوز خنده اش از جلوی چشمانش نرفته را
در ماشین زندان نظامی زیر کتک نکشته بودند؟
در آن زمانها در چشمان اداره کنندگان محترم ارتش تنها دشمن
افراد وطن دوستی مانند مثل اوغور مومجو و آلتان اویمن بودند.
در مقابل این روشنفکران ،همان سران ارتش دست در دست افراد
بنیادگرای دینی راه میرفتند.
*
به عقبتر برگردیم
چه کسی دنیا را تبدیل بهذزندان کرد برای ناظم حکمت؟
صباح الدین علی را چه کسی کشت؟
کدام قدرتها پشت بام زندانها را تبدیل به مدرسه روشنفکران نمود؟
بنظر شما چرا اورهان ولی این شعر را نوشته بود؟
از گرسنگی حرف میزنی؛
پس تو کمونیستی.
توئی که همه بناها را به آتش کشیده ای.
بناهای سوخته شده در استانبول را
در آنکارا را
تو چه خوکی تو.
نی زن توفیک گفته بود:
آهنگ همان آهنگ فقط سیم سازها لرق کرد
مشت همان مشت اگر چیزی عوض شده ، دست بزن بوده.
در این مملکت دستهای بزن عوض میشوند اما نه ذهنیتها
و شکر که ما همیشه در سمت مخالف بوده و دست در دست صاحبان
قدرت قدم نمی زنیم.
این هم میراثی است که از ناظم حکمت ها ، نامیک کمالها،و فکرت ها
برایمان به میراث مانده.
برای قومی که واقف به ریشه های تاریخی خویش بوده و بروشنی
یقین دارد که هر چه بدست آورده در اصل متعلق به دیگران بوده،
تلاش برای نابود کردن ملت های متمدن و تصاحب دارائی ها و
حتی میراث فرهنگی ایشان ،جزئی از زندگی عادی روزمره شان
به حساب می آید. اگر چه این معنا را ملل متمدنی مانند ایرانیان
حتی در تخیل خود نمی توانند بگنجانند . اما با گذشت هر روز
(اگر چه سه دهه کم زمانی نبوده) رفته رفته چشم هموطنانمان به
حقایق مربوط به آنچه در ایران گذشته می افتد.
در خبری از صنایع نظامی ترکها آمده که یکی از بزرگترین افتخارها
برایشان ساخت خودرو زرهی نظامی [پارس] میباشد. هر کسی
که کمترین آگاهی در مسائل جهانی داشته میداند که نامهائی که در
صنایع نظامی استفاده میشود به مثابۀ پرچم کشور سازنده است که با دادن
آن نام حاکمیت خود بر آن مقوله را اعلان میدارد.
نگاهی به ترجمه متن خبر کنیم:
" خود رو نفر بر زرهی لاستیک داری که توسط مهندسان ترک طراحی
و ساخته شده پارس نام دارد...."
" پارس نامیست که در آناتولی قدرت را تمثیل مینماید ....."
یکی از ادعاها در این خبر این است که پارس جزئی از خاک ترکهاست.
بعد از زمزمه های درگوشی در آغاز ، مدتی است که بین
مردم عادی جمله ای از مسئولین درجه اول ترکیه دهان به دهان
میگردد....(ما دیگر ایران را به ایرانیان پس نخواهیم داد)
البته پر واضح است که ترس از واکنش مستقیم مردم ایران باعث
شده تا سه دهه صبر کنند برای اظهار چنین ادعاهائی ، اما این
نیز روشن است که با علم بر تصرف حکومت در ایران فکر
میکنند دیگر کار تمام است ....
انعکاس گزارش هائی موثق از تهران مبنی بر بکارگیری زنان
خودفروش در جمع اراذل و اوباشی که مامور ایجاد ارعاب
در مقابل خانه های برخی از مخالفان هستند ، نکات حائز
اهمیتی به همراه دارد که امید است مردم ما مورد توجه قرار دهند.
در گزارشی که از میان صفوف دشمنان ایران(نیروهای نفوذی
مردم در میان همان اراذل و اوباش) در نت به انتشار رسید ،
آمده که رژیم از این زنان به عنوان موتور برای ایجاد تهییج
و انگیزه در میان افراد خود استفاده میکند. و این دقیقا سناریوئی
است که در ترکیه وجود داشته.
شخصی به نام عدنان اوکتار که معروف به هارون یحیی بوده
و تحت پوشش ترویج قرآن و دین اسلام در جهان، از کسانی
است که در پی حاکم نمودن ترکهای عثمانی بر دنیا بوده است.
این شخص که به گفته ترکها رئیس جمهور منتصب در ایران
نیز از مریدانش میباشد سالهاست که بطور ضمنی ادعای
مهدویت نموده (البته اکثر مواقع ترجیح میدهد سئوال کنندگان
در این مورد را با جوابی مانند هم نه و هم آری به نتیجه گیری
که مایل است سوق دهد) .
این شخص تا قبل
از به حاکمیت رسیدن حزب آ.ک.پ شدیدا تحت کنترل بوده
و حتی نزدیک یک سال را به همراه برخی از مریدانش بر اساس
شکایت
زنان و دخترانی که خود از آنها به عنوان (موتور ایجاد
انگیزه در میان مریدانش یاد کرده )، در زندان گذرانده. طبق اعترافات
خود این شخص ، برخی مانکن ها و زنان مشهور تحت عنوان
مریدانش به گروه او پیوسته و اکثرا وظیفه ارضای خواسته های
جنسی مریدانش را بر عهده داشته اند.(گفته شده اغلب کتابهائی
را که تحت نام هارون یحیی نوشته شده توسط همین مریدها
به قلم در آمده اند. بر اساس صورت جلسه دادگاهها برخی
از مانکن ها از او و مریدانش شکایت نموده اند که از ایشان
برای ایجاد تله و بدام انداختن برخی افراد دولتی و ثروتمند
برای اخاذی و یا وادار کردن ایشان به سکوت استفاده شده.
( آنچه در عکس دیده میشود نمونه ای از هزاران مدرکیست
که در نت در مورد این شخص وجود دارد)
آنچه که در مقابل منزل برخی از مخالفان در تهران روی
میدهد بر اساس شواهدی روشن، اجرای همان سناریوی
یکی ازمراد و مرشد های رئیس جمهور منتصب در ایران
است که تحت ماسک اسلام بدنبال اهداف ظلمانی و ضد الهی
بوده است.
نمونه ای از برنامه های تلویزیونی هارون یحیی و رفتار او :
http://www.youtube.com/watch?v=8l9ef7narhE
http://www.youtube.com/watch?v=RqQz_IWWtPE&feature=related
اول تونس ،بعد مصر و حالا در لیبی صدای مردم این کشورها بر علیه
فعالیت های پنهانی ترکیه بلند شده است. در آخرین حرکات از این
دست حمله تظاهر کنندگان به مراکز ظاهراً تجاری ترکها و تخریب
آنجا گزارش شده است.علیرغم تلاش نیروهای آشکار و پنهان ترکها
برای جلوگیری از درز این نوع اخبار به دنیا ،سخنان دیروز پسر
قذافی که از تمامی شبکه های خبری دنیا پخش شد، دیگر شکی باقی
نمانده که بخش بزرگی از ناآرامی ها در لیبی در اعتراض به نقش
مشکوک نیروهای به ظاهر تجاری ترکها در آن کشور بوده است.
فرزند قذافی به صراحت اعلان نمود که ما لیبی را به ترکها تسلیم
نخواهیم کرد. نکته قابل تامل اینکه هر دو طرف در در لیبی(هم مردم
وهم رژیم) اعترض خود را به شیوه های استفاده ترکها از روابط
تجاری برای به کنترل در آوردن دیگر کشورها ابراز نموده اند که
مسلما نشان از آگاهی مردم منطقه نسبت به اهداف پنهان ترکها
در منطقه و دنیاست.
اول تونس که در تظاهرات آنجا،مردم مستقیما به نقش ترکیه و حزب
حاکم بر این کشور در معضلاتشان اشاره و به ترکها هشدار دادند.
بعد از آن مصر بود که هم مردم و هم رژیم در آنجا به ترکها
هشدار دادند که دست از تلاش برای تحت تصرف
در آوردن مصر اجتناب کنند. از نکات قابل تامل در مورد نقش
ترکها در نا آرامیهای مصر این بود که تقریبا در اولین ساعات
شروع تظاهرات در مصر ،دولت ترکیه اقدام به خارج نمودن
تابعین خود از مصر نمود.رسانه های ترکیه در همان ساعات
با شادمانی اعلان میکردند که به ترکها در مصر آسیبی وارد
نشده. اعلان این جملات در شرایطی بود که هیچ حرکتی در
آنجا بر علیه اتباع خارجی انجام نشده بود. که خود نشان دهنده
این است که ترکها انتظار حملات به اتباع خود را داشته اند .
و سئوال این است :مگر ایشان تحت پوشش کارهای تجاری
چه کارهائی انجام می داده اند؟
اینک با حملات مردم و رژیم لیبی به ترکها ،تردیدی نمانده است
که مردم منطقه متوجه برخی حقایقی هستند که هنوز در ایران
برای هموطنان ما پوشیده مانده.